کتاب آیین همسرداری نشر آتیسا
کتاب آیین همسرداری نشر آتیسا به قلم دوروتی کارنگی و دیل کارنگی، راهکارهایی ساده و کلیدی را در اختیار شما قرار میدهد که استفاده از آنها باعث میشود هر روز بیشتر از روز قبل شیفتهی همسرتان شده و زندگی سرشار از آرامش و شادی را در کنار او تجربه کنید. چگونه به همسرتان کمک کنید در زندگی شخصی و شغلی اش پیرفت کند.
اگر دوست دارید مانند روزهای آغازین شروع رابطهتان، از بودن در کنار همسرتان لذت ببرید، تنها کافیست راهکارهای مثبتی که دیل کارنگی (Dale Carnegie) و دوروتی کارنگی (Dorothy Carnegie) در کتاب (How to help your husband get ahead in his social and business life) ارائه دادهاند را انجام دهید و به این ترتیب شاهد تغییرات بزرگی در زندگی خود باشید.
آنها به شما اطمینان خواهند داد که با به کارگیری دستورالعملهای این کتاب قادر خواهید بود قدم به قدم همسر خود را به سوی ثروت، کامیابی و سعادت هدایت کنید.
در این کتاب روشهایی جهت تقویت روحیه همسران و همچنین راهکارهایی برای پشتیبانی از آنها ارائه شده است. شما به کمک این کتاب خواهید آموخت که چطور میتوانید در تصمیمگیریهای مهم زندگیتان به همسرتان کمک کنید، سطح محبت و عشق خود را بالا ببرید و سلامت روح و روان او را حفظ کنید.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
یکى از دلایل این که مردها رازهاى مربوطه به شغل خود را با زنان در میان نمىگذارند این است که مىترسند آنان اسرار آنها را حفظ نکنند. بعضى از خانمها به محض آن که خبرهایى را از شوهر خود مىشنوند آنها را در محافل زنانه بازگو کرده و بدین ترتیب نقل مجالس مىشود. «تازگى شنیدى شوهر خانم الیزابت مىخواهد رئیس بانک… . شود، البته بعد از آن که رئیس فعلى بازنشسته شد.» این خبر در آرایشگاه و خیاطى و سالن ورزش و غیره پخش مىشود. چرا؟ چون خانم الیزابت خیلى جاهطلب است و دلش مىخواهد همیشه مورد توجه باشد و دوستانش به او تبریک بگویند. وقتى خبر پس از تغییر و تحولات بسیار به گوش شوهر خانم الیزابت مىرسد، خودش نمىفهمد چرا و چگونه رازش فاش شده است.
در مصاحبهاى که با مدیرکل یک مؤسسه بزرگ تجارى داشته به من گفت: «همیشه به کارمندان خود سفارش مىکنم که توى منزل راجع به امور داخلى شرکت با زنهاى خود صحبت نکنند. چون زنها موجوداتى پرحرف هستند که اصلاً نمىتوانند رازدارى کنند.»
البته من با عقیدهى این مدیرکل موافق نیستم ولى زنهایى را مىشناسم که در موقع مشاجره با شوهر خود او را تهدید مىکند که اسرارى را که با او در میان گذاشته به همه مىگوید و آبرویش را مىبرد. براى نمونه در جریان مشاجرهاى که خودم شاهد آن بودم خانم که از دست آقا خیلى عصبانى شده بود گفت: «… خودت نبودى به من گفتى اثاثیه و مبلمان خانهى آقاى ایکس را مفت خریدى و کلاه سرشان گذاشتى. حالا دارى به من درس اخلاق مىدهى و مىگویى فلانى را فریب ندهم؟ واقعا که…»
بدین ترتیب آبروى او را برد و باعث شد مرد خجالت بکشد. به همین خاطر شوهر از آن به بعد دیگر اسرار شغلى خود را از او مخفى نگه داشت.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.