کتاب مثل زاک فکر کن نشر الماس پارسیان
کتاب مثل زاک فکر کن نشر الماس پارسیان بررسی پنج راز موفقیت مدیر عامل نابغهی فیسبوک، مارک زاکربرگ، است که به همت انتشارات الماس پارسیان به چاپ رسیده. مارک الیوت زاکربرگ نوزده ساله، که در میان آشنایانش به زاک معروف است، فیسبوک را در ۴ فوریه ۲۰۰۴ تأسیس کرد. در آن زمان، زاک دانشجوی دانشگاه هاروارد بود و در رشته علوم رایانه و جامعهشناسی درس میخواند. او ابتدا این شبکه را با قصدِ برقراری ارتباط میان دانشجویان هاروارد راهاندازی کرد. هنگامیکه دانشجویان سایر دانشگاهها علاقه خود را به این شیوهی برقراری ارتباط بیان کردند، زاک فیسبوک را در مدارس بیشتری توسعه داد و سپس آن را در سایر نقاط دنیا گسترش داد. وقتی کاربران علاقه فراوانی از خود نشان دادند و این شبکه کمکم رشد کرد، زاک کالج را ترک کرد و به پائلو آلتو در کالیفرنیا نقل مکان کرد تا همه تمرکزش را بر این کار خود معطوف کند. موفقیت فیسبوک سبب شد تا او در ۲۳ سالگی میلیاردر شود.
در مقایسه با فیسبوک، هیچ شبکه اجتماعی تاکنون نتوانسته است سهم جهانی بیشتری از کاربران اینترنت، توجه آنها یا رسانههای مشترکشان در اختیار داشته باشد. فیسبوک تبدیل به پلتفرم مورد انتخاب عاشقان کلکسیون عکسهای کتابها و مجلات، کاندیداهای سیاسی، برندهای بزرگ و هنرمندان شد که همگی به دنبال ارتباط با دوستان، هواداران و اجتماعات هستند. این یک پلتفرم واقعی برای یک گفتوگوی دو طرفه به جای انتشار یک طرفه است.
فیسبوک به بخش لاینفک DNA وب تبدیل شد و اینک در عرصه دنیای دیجیتال، بدون هیچ مدعی و رقیب، حکمرانی میکند. این پلتفرم با داشتن یک میلیارد کاربر در جهان، بزرگترین سایت رسانههای اجتماعی دنیاست؛ اما چگونه این سایت شبکههای اجتماعی تبدیل به چیزی شد که خود زاکربرگ آن را قدرتمندترین مکانیزم توزیعی توصیف میکند که در یک نسل خلق شده است؟
در کتاب حاضر، پاسخهای این پرسش را مورد کاوش قرار میدهیم. از کوچهپسکوچههای تاریخ عبور میکنیم تا از رازهای موفقیت فیسبوک پرده برداریم. این کتاب فقط درباره فیسبوک نیست بااینحال این سایت قطعاً یک مثال برجسته درباره موفقیتهای بیسابقه است.
قسمتی از کتاب :
اگرچه فیسبوک، نقشه مصور فرهنگ ندارد اما فرهنگ هکر در داخل آن کاملاً تعریف شده است و همه افراد، آن را درک میکنند. فیسبوک با حدود ۴۰۰۰ کارمند، با فرهنگ هکر خود زندگی میکند و نفس میکشد، با فرهنگی که این امکان را فراهم کرد که کارمندان بتوانند این شبکه را از یک سایت ساده دانشجویی به یک وسیله جهانی برای برقراری ارتباط شخصی و حرفهای خود تبدیل کنند.
مارک زاکربرگ در نامه اولین عرضه عمومی سهامش نوشت: «من خودم با نوشتن اولین نسخه فیسبوک کار را شروع کردم؛ زیرا این چیزی بود که میخواستم وجود داشته باشد. از آن زمان به بعد، بیشتر ایدهها و کدهایی که وارد فیسبوک شدهاند از آدمهای بزرگی که جذب تیم خود کردهایم گرفته شدهاند.»
او سپس در ادامه به تشریح روش هکر ادامه میدهد: «ما به عنوان بخشی از ایجاد یک شرکت قدرتمند، سخت کار میکنیم تا فیسبوک را تبدیل به بهترین مکان برای آدمهای بزرگ نماییم طوری که آنها بتوانند تأثیر بزرگی بر دنیا بگذارند و از سایر آدمهای بزرگ درس بیاموزند. ما یک فرهنگ منحصربهفرد و رویکرد مدیریتی را پرورش دادهایم که آن را روش هکر مینامیم.»
واژه هکر در رسانهها برای اشاره به افرادی که بدون اجازه وارد رایانههای دیگران میشوند به کار رفته است بنابراین بهطور غیر منصفانهای دارای یک مفهوم منفی شده است. در عمل، هک کردن یعنی بهسرعت ساختن چیزی و یا آزمودن حد و مرز کاری که میتوان انجام داد. مانند خیلی از واژهها، میتوان این واژه را هم برای چیزهای خوب و هم برای چیزهای بد به کار برد؛ اما اکثر هکرهایی که با آنها برخورد کردهام آدمهای ایدهآلگرایی هستند که میخواهند یک تأثیر مثبت بر جهان بگذارند.
روش هکر یک رویکرد برای ساختن است که شامل ارتقاء و تکرار مستمر است. هکرها بر این باورند که همیشه میتوان چیزی را بهتر از آنچه هست کرد و هیچچیز هرگز کامل نیست. آنها فقط باید اشکالات را برطرف کنند و غالباً در مواجهه با کسانی که میگویند این کار ناممکن است یا به وضعیت فعلی قانع هستند این کار را میکنند.
در فیسبوک، وفاداری به روش هکر در همه ابعاد کسبوکار نفوذ پیدا میکند، از نوآوری محصول گرفته تا ساختار سازمانی و مدیریت و آموزش. در همین نامه، مارک زاکربرگ برای اولینبار پنج ارزش محوری شرکت که با روش هکر همسو هستند را نیز به روشنی تعریف کرد: «تمرکز روی تأثیر، سریع حرکت کردن، جسور بودن، باز بودن، ایجاد ارزش اجتماعی.»
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.